
پشت دیوارر حیاط
تو سکوت خلوت شب
با صدای نم نم بارون
من در آغوش تو
تو در آغوش من
چه لحظه زیبایی بود تورا بوسیدن
اما زمان کوتاه بود
و یک روز در پشت دیوار حیاط تنها به انتظار نشستم
تکیه بر دیوار زدم و گریه کردم
چون تو دیگر در آغوشم نبودی
تا گرمای تو قلب سردم را دوباره زنده کند
ولی یک خاطره زیبا در پشت حیاط یک ویلا بر جای ماند

:: برچسبها:
خاطره ,
,
,
متن عاشقانه وعکس ,
,
,
:: بازدید از این مطلب : 795
|
امتیاز مطلب : 147
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31